نوشته های پراکنده یک شب پره



می نشینم به کنج خانه ی دل

آخرین پناه خستگی ام

جام خونی به دست میگیرم

تا بنوشم به دفع تشنگی ام

 

خسته از آنچه در سرم دارم

جاری ام رو به سوی پایانم

سر به بالین قصه ها دارم

قصه هایی به رنگ عصیانم

 

ماهی ام تو کویر تفتیده

زورقی توی دستم طوفانم

راه امید بر دلم بسته

سیل بعد از امید بارانم.


می نشینم به کنج خانه ی دل

آخرین پناه خستگی ام

جام خونی به دست میگیرم

تا بنوشم به دفع تشنگی ام

 

خسته از آنچه در سرم دارم

جاری ام رو به سوی پایانم

سر به بالین قصه ها دارم

قصه هایی به رنگ عصیانم

 

ماهی ام تو کویر تفتیده

زورقی توی دست طوفانم

راه امید بر دلم بسته

سیل بعد از امید بارانم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آشپزباشی Rebecca Michael ثبت شرکت - ثبت شرکت خاص - ثبت ارزان شرکت ترمه دکتر عاطفه گلفشان متخصص پوست و مو خوشکل شو